کار درستی کردم عایا؟؟؟

ساخت وبلاگ
اواخر فروردین ۰۳ در حالی که پنجره‌ی بخش بازه و هوایِ خنک بهاری بعد از بارون دیشب از سمت راست بهم میخوره، هوای کُل بخش سنگینِ و بوی نامطبوع میاد! چسبیدم به پنجره که شاید هوای تازه راهش رو به ریه‌هام پیدا کنه...دوست داشتم الان کار رو تعطیل کنم و برم بشینم توی پارک!تصوراتم راجع‌ به ۲۵ سالگی اصلا شبیه تصویر آرمانیِ‌ای که اوایل نوجوانی داشتم نیست و البته مشکلی هم نیست! مسیر عجیب زندگی من رو اینجا نشونده و بدک هم نیست...امروز پوشه مینویسم برای پرونده ها و خودم رو با تمام این محیط و آدم‌ها و کارها بعد از حدود ۱۱ ماه هنوز غریبه می‌دونم...خلاصه که تصمیم گرفتم به بلاگفا برگردم، انگار که اینجا خونه‌س، وقتی کسی خونه نیست و تنهایی می‌تونی راحت باشی!سه شنبه ۱۴۰۳/۰۱/۲۸ ♦ 10:17 ♦ Sky ♦ کار درستی کردم عایا؟؟؟...ادامه مطلب
ما را در سایت کار درستی کردم عایا؟؟؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : purpledream بازدید : 1 تاريخ : جمعه 31 فروردين 1403 ساعت: 15:48

مثلا اینکه:چرا پردیس بهشتی رو زودتر نزدم تو لیست انتخاب رشته و گذاشتم اون آخر؟ درسته پردیس بود ولی خب شهید بهشتی بود!چرا به کل اقتصاد رو حتی اون آخر ها هم نزدم؟ چرا؟ چرا؟ چرا؟!!!نیم سال دو زدم؟ امیدوارم نزده باشم ب کل و الان ک قصد ندارم برم ببینم زدم یا نه! شاید فردا نگاه کنم...خداعی برداشتم شبانه کرمان هم زدم!!! اوه شت!فک کن شهرکرد هم زدم!! :/وای ک این لیسته انتخاب رشته داره بدجوری دیوووووونه ام میکنه 2 شنبه میاد دیگه اگه خدا بخواد و همچنان امیدوارم ک با دیدنش خوشحال بشم و یه نفس راحت بکشم...3 مورد اول از همه بیشتر رو مُخه دو مورد بعدش خیلی کمتر از بقیه...خیلی پریشونم خیلی:(ـــــــــــــــــاین پارس آنلاین هم برداشته حجم بسته ها رو تغییر داده 450 گیگی ک قبلا با 160 تومن میخریدیم الان شده 270 گیگ با همون قیمت قبلی اوف بر هرکی ک این تصمیم رو گرفتهـــــــــــــــــــــــــالبته بجز اون بخشِ نگرانی و پریشانی و اینکه انقدر میخوابم ک فقط بیدار نباشم و اینا...بقیه زندگی خووووبه:)) امروز رفتم خرید و ازین لباسایِ الیاف طبیعی خریدم حالا بعدن ک باهاش عکس گرفتم عکسشو میذارمــــــــــــــــــــــو خلاصه ک فکر هامو دایورت میکنم کلا چون وقتی بخوام بشینم فک کنم مغزم منفجر میشه از اینکه کاشکی این بشه یا نکنه اون بشه یا اگه اونو اول زده بودم یا اگه اونو نزده بودم! خلاصه ک اینجوری!!!شنبه ۱۳۹۸/۰۶/۲۳ ♦ 1:37 ♦ Sky ♦ کار درستی کردم عایا؟؟؟...ادامه مطلب
ما را در سایت کار درستی کردم عایا؟؟؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : purpledream بازدید : 28 تاريخ : جمعه 6 بهمن 1402 ساعت: 18:31

به طور اتفاقی رفتم تو صفحه اینستایِ اِکس کراشم (یعنی ک الان یه یکسالی میشه روش کراشی ندارم) و دیدم تو بیو زده : in با ی ایموجی قلب ک خب یعنی یا این لاو یا این رل...تو مغز خودم از خنده مُردم از وقتی دیدم اینو و واقعا ک آدم چقدر میتونه با یک سال خودش حتی فرق کنهاین آدم اولین کراشی بود ک من تو دنیای واقعی داشتم یعنی تا قبل این همش بازیگر و خواننده  و آدمای معروف و اینا بودن بعد چون این مورد اولین مورد در دنیای واقعی بود رفتم ب مامانمم گفتم الان ک عکسایِ اون روزی ک بش گفتم رو میبینم قشنگ پیداس یه جوریه (این آدمه خیلی از من بزرگتره فک کنم یه 12 سالی بزرگتر باشه...) مامانم گف یهو دیدی ازدواج کرد بعدم میخوای ی هفته غصه بخوری بعدش همه چی تموم میشه... و اون روز فک میکردم آه من چقدر ازین آدم خوشم میاد و اینا تا اینکه تو فالوور تکونی دمِ عید منو ریموو کرد و آنفالو منم گفتم ب درک عاغا قبول نیس اگه گلپا مونده بودیم اگر وضعیت درست بود اگر این میومد تو اون گروه خانوادگی-دوستانه ای ک بودیم و هزار اگر دیگه الان عروسیش دعوت بودیماولین باره با مورد ازدواج کردن کراشم مواجه میشم (البته اینکه اولین کراشم بوده هم بی تاثیر نیست) احتمالا همون یه هفته غصه ای ک مامانم اشاره کرده بود رو برایِ خودم در نظر بگیرم(حالا زهرا اینو بخونه میگه خوبه تو 6 ماهه میگی من رو این دیگه کراش ندارم) حالا یه هفته نه مثلا تا فردا صب ساعت 9 یه حدود نیم ساعت دیگه هم ک میخوابم در نتیجه یه نیم ساعتی تایم بزارم براش احتمالامیدونی چرا روش کراش داشتم؟ خیلی آدم خفنی بود به نظرم میدونی دندون پزشک بود و حدودا دوست بابام هم بود میشه گفت بعد عاغا این حرف ک میزد من همش وجه اشتراک با این پیدا میکردم&nb کار درستی کردم عایا؟؟؟...ادامه مطلب
ما را در سایت کار درستی کردم عایا؟؟؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : purpledream بازدید : 27 تاريخ : جمعه 6 بهمن 1402 ساعت: 18:31

قبول شدم : فناوری اطلاعات سلامت/دانشگاه علوم پزشکی یزد/روزانهرفتم تو وبلاگ یکی از بچه ها دیدم نوشته نتایج اومده!!! برررق از کَله ام پریدضربان قلبم قشنگ رفت رو 1000 و بدنم افتاد ب لرزیدن! خلاصه ک تا بیام برم جوابا رو ببینم مُردم:/زدم، آورد و دیگه زبونم قفل شد:/ فقط مامانمو صدا کردم ک بیا ببین و هرچی گفت خب بگو چی شده هیچی نتونستم بگم و فقط گریه ام گرفت...گریه از سرِ شوق؟ نمیدونم!!! شاید 10 درصدش از سر شوق بود!!!! 90 درصدش رو هنوز نمیفهمم ناراحتیه؟! شوکِ؟! افسوسِ؟! پشیمونیه؟! نمیفهمممممممممامانم زنگ زد به بابام،شنیدم ک بابام داشت میگفت اگر دوس نداره بگو میره آزاد همینجا دیگه و مامانمم گفت ک یزدِ روزانه و الویت بعدیش بعد روانشناسی بوده دیگه...به مامان جون و آقاجون هم جداگونه زنگ زدم گفتم مامان جون ک گفت خوشحال شدم و پرسید ک چ شغل هایی داره و آقاجون گفت ک یزد شهر خوبیه و نگران نباش و اگر دیدی دوس نداری سال دیگه هم کنکور بده! اما نمیدونه ک با روزانه نمیشه کنکور داداز دوستام فقط شقایق جواب گوشیشو داد و بهش گفتم...از ی جهاتی هم خوبه! مثلا با رکسانا الان افتادم تو ی دانشگاه و احتمالا تو ی خوابگاه این یعنی با هم میتونیم بریم و بیایم و ازین نظر خیلی خوبه! و صد البته بهتر هم میشه اگر باهاش هم اتاقی بشم!!!نه آنچنان خوشحالم و نه آنچنان ناراحت! در جواب تبریک میگم مبارکت باشه ها فقط میگم ممنون و گیج ام الان! باید ب خودم وقت بدم...برا دوشنبه منتظر جواب ها بودم و خب شُک بزرگی بود یهو اومد ببین کارایِ سازمان سنجش رو آخه!!!دیشب داشتم میگفتم اگر بیوفتم بندرعباس نمیرم حالا خوشبینانه باز خوبه یزد گرفت وگرنه میفتادم بندرعباسمیدونی الان در این زمینه خنده تلخ من از گریه غم انگیز تر است کارم از گ کار درستی کردم عایا؟؟؟...ادامه مطلب
ما را در سایت کار درستی کردم عایا؟؟؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : purpledream بازدید : 31 تاريخ : جمعه 6 بهمن 1402 ساعت: 18:31

خب بعد از اینکه همه هیجاناتم خوابید و سمِ حاصل از خوندن نظرات دانشجویان جلبک این رشته تو ی سایت از بدنم خارج شد و با 4 تا آدم درست و حسابی حرف زدم بهم گفتن ک بهترین انتخاب رو کردی و یه دورنما از این رشته و زمینه کاریش بهم دادن و الان خوشحالم و احساس رضایت میکنم:))بعد اینکه این هم سن و سالای من توو فامیل بجز یکی دو مورد بقیه یا آزاد رفتن یا غیر انتفاعی یا پردیس یا هیچی! و خب اینکه الان روزانه شده و یزد خیلی خوبه:))))))))مامان جونم با اینکه (مثل همه) خیلی اطلاعی از رشته نداره ولی بابت اینکه روزانه اس خیلی خوشحاااااله و وقتی زنگ زدم بهش بگم امشب نمیایم و فردا ظهر میایم با هیجان گفت ک فردا ظهر حتما منتظرهبه دوستام گفتم و همه برام ذوق کردن و من خوشحال تر شدم،با رکسانا هم ک هم شهری شدم و این اتفاق خوبیه:))رفتم پیش مشاور و دوباره زدم زیر گریه میگه دو دیقه وایسا من ی چیزی بگم! تو چرا هیچی راضی ات نمیکنه؟! یادته اومدی گفتی وااای اگه چیزی قبول نشم چی؟! اون وقت الان رشته و دانشگاه ب این خوبی قبول شدی و دوباره هم دپی؟! و بله دیگه دیدم خیلی ضایس در نتیجه زدم فاز شادی :)))خلاصه ک پست قبلی رو ثبت موقت نمیکنم باشه یادم بمونه چقد مودی بودمخب کسایی ک تجربه زندگی خوابگاهی دارید بگید الان چیا بخرم؟کلا از تجربیات خوابگاه و ورود ب دانشگاهتون برام بگید ک وقتی رفتم سوتی ندمشنبه ۱۳۹۸/۰۶/۲۳ ♦ 21:28 ♦ Sky ♦ کار درستی کردم عایا؟؟؟...ادامه مطلب
ما را در سایت کار درستی کردم عایا؟؟؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : purpledream بازدید : 45 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1402 ساعت: 12:38

با وجود اینکه نشون میدم ک خیلی خوشحالم و هیجان زده ام و آخ جون من میرم میترکونم ولی خودمم ک از گریه هایِ هرشبم خبر دارم...پشیمونم بابت تلاش هایی ک نکردم، بابت روزهایی ک میاد جلو چشمم ک میتونستم بهتر باشم و نکردم بابت روز کنکور بابت همه 3 تا 6 سال گذشته! بابت همه اش پشیمونم...ناراحتم،نگرانم و نمیدونم چطور از شرمندگی خودم و خانواده ام در بیام...هرچند ک اون ها هم میگن ک خوشحالن و دارن هرکاری میکنن ک من با خیال راحت برم...اما خودم،انقدر شرمنده خودمم و انقدر از خودم عصبانی ام ک حد نداره، پر از احساساتِ ضد و نقیض ام خوشحال بابت اینکه خداروشکر ک شد خداروشکر روزانه اس ی شهر خوب و خب از حق نگذریم رشته خوبی هم هست...و ناراحت بابت اینکه میتونست بهتر باشه خیلی خیلی خیلی خیلی بهتر:(حالا خیلی دور نریم (نخوایم رو اینکه فلان رشته و فلان شهر و فلان دانشگاه رو هوا میشد اگر ک فلان جور خونده بودم رو درموردش حرف بزنیم) با اختلاف 9 نفر شیراز قبول نشدم:(((هنوزم قراره نشون بدم خیلی خوشحالم بابت قبولیم قراره نشون بدم ک اصلا همونی ک میخواستم و قراره  توش بهترین باشم بهتررررین... کارنامه سبز اومده و تنها رشته ای ک بعد این قبول میشدم همین رشته بندرعباس بود!!! (واقعا جایِ شکر داره ک یزد شد حداقل) و خب این دوباره هم ناراحتم کرد و هم خوشحال ،شانس آوردم یعنی؟نمیدونم...میگم اگه انتخاب رشته ام مردود میشد چی؟ اینجوری یا مجبور میشدم بمونم پشت کنکور و یا میرفتم دانشگاه آزاد یا غیرانتفاعی! بهم گفتن فکرهاتو بکن ببین میخوای بری یزد یا بری آزاد همینجا؟ و من فکر کردم فکر کردم و فکر کردم! گفتم میخوام برم!!! اما مثل همیشه ک سر تصمیم گیری مشکل دارم و مثل همیشه ک سر تصمیم گیری های مهم دو دل میشم کار درستی کردم عایا؟؟؟...ادامه مطلب
ما را در سایت کار درستی کردم عایا؟؟؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : purpledream بازدید : 105 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 14:30

طبق معمولِ هر یکسال 6 ماه نهایتا 2 سال یک بار زندگیمون دوباره بحران مالی شدید شده شدیــــــــــد!

و خب میدونم براش سخته ولی نمیدونم چطوری میتونه کارش رو ول کنه!

خوش بینی خوبه ولی شیدایی نه!


یکشنبه ۱۳۹۸/۰۶/۳۱13:11Sky


کار درستی کردم عایا؟؟؟...
ما را در سایت کار درستی کردم عایا؟؟؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : purpledream بازدید : 75 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 14:30

در جریانید ک حدود یکی دو ماه پیش گوشیم خراب شد...خب دیشب معلوم شد ک ال سی دیش نسوخته و این خوبه و احتمالا هم درست میشه هرچه زودتر...ازون طرف اون روز مامان جون صدام کرد گفت: گوشیت درست شد؟گفتم نه هنوز...گفت خب فکرشو نکن برا کادویِ قبولیت میخوام برات گوشی بخرممن از درون:من از بیرون:خیلی ممنون نمیخواد زحمت بکشید مرسیدیگه ب داییم گفته ک بره برام ی گوشی بگیره و احتمالا فردا پس فردا بهم بده:))ــــــــــیه مشکلی بود ک مامان جون اینا میتونن کمک کنن و حل شه،تا قبل از اعلام نتایج من اصن یه وضعی شده بود ک میگفتن نع! ما هیچکاری نمیکنیم!!!بعد ازون هفته ک دیگه جوابا اومده... گوشی رو ک اون روز بم گفت، امروز هم زنگ زد ب مامانم ک بیا برا اون مشکله هرچی میخوای ببرـــــــــــــــــخنده ام گرفته بود ب مامانم میگم فک کن اگه پزشکی قبول شده بودم ماشین میخریدن برام دیگه(وی پس از خنده بیرون از درون آه میکشد!)ــــــــــاحتمال خیلی زیاد سه شنبه شب دیگه میریم سمت یزد ک چهارشنبه کارارو بکنیم و ایشالا فازِ جدید زندگی رو شروع کنمــــــــــــــــــدیگه نیاز نیست ک بگم همه چی شلوغ پلوغه و قاطی پاتیه دیگه در جریانید دیگهپ.ن بی ربط: میدونم براش سخته ک درخواست پول کنه و کارش هم خیلی سخته ولی خب چ میشه کرد زندگی فاکدآپه دیگهیکشنبه ۱۳۹۸/۰۶/۳۱ ♦ 13:28 ♦ Sky ♦ کار درستی کردم عایا؟؟؟...ادامه مطلب
ما را در سایت کار درستی کردم عایا؟؟؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : purpledream بازدید : 76 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 14:30

حالا ۲۰ نشم ۱۹ میشم دیگه خیلی از دستم در رفته باشه بی دقتی کرده باشم ۱۸ 

شاد گشتیم خوب بود خوب بود

برم بخوابم ک یه ۱۸ ساعتی میشه بیدارم


دوشنبه ۱۳۹۹/۰۵/۲۰9:8Sky


کار درستی کردم عایا؟؟؟...
ما را در سایت کار درستی کردم عایا؟؟؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : purpledream بازدید : 125 تاريخ : سه شنبه 21 تير 1401 ساعت: 19:28

۴ ساعت مونده تا امتحان دوم و این مورد رو ۱۰۰ در ۱۰۰ رو تقلب حساب کردم شکل اینجاست انقد خسته ام ک حال ندارم مرور کنم کار درستی کردم عایا؟؟؟...

ما را در سایت کار درستی کردم عایا؟؟؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : purpledream بازدید : 135 تاريخ : سه شنبه 21 تير 1401 ساعت: 19:28